«... تا دو روز دیگر عمر نخستین مجلس شورای اسلامی که اینجانب عضو آن بودم و از مزایای این عضویّت، از جمله مصونیّت پارلمانی برخوردار بودم به پایان میرسد. از پسفردا من نیز مانند بقیّه موکّلینم قابل تعقیب و بازداشت و تأدیب هستم. به همین دلیل نیز با استفاده از فرصتی که رئیس مجلس در اختیار بنده گذاشتهاند میخواهم به اطّلاع برسانم که اگر در روزهای بعد شاهد گردیدید که بنده را بازداشت کردند و بعد با تبلیغات و سر و صدا اعلام نمودند که بنده جهت بعضی توضیحات و روشن نمودن حقایق در تلویزیون ظاهر خواهم شد و در صورتی که دیدید آن شخص حرفهایی غیر از سخنان دیروز و امروز میزند و مثل طوطی مطالبی را تکرار میکند، بدانید و آگاه باشید که آن فرد مهدی بازرگان نیست.»
مهندس مهدی بازرگان در آخرین جلسهی دورهی اوّل مجلس شورای اسلامی
روزنامه جمهوری اسلامی ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۳
مهندس مهدی بازرگان در آخرین جلسهی دورهی اوّل مجلس شورای اسلامی
روزنامه جمهوری اسلامی ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۳
ایکاش همه بزرگان از بازرگان تقلید کرده و عین این مطلب را به صورت رسمی اعلام کنند تا شاید یک بار برای همیشه به این مسخره بازی جنایتکارانه پایان داده شود
پاسخحذفDOROOD BAR SHOMA GOYANDEH TARIKH
پاسخحذفMA MELAT BAYAD BYIAMOOZIM KE: """""""HICH ETRAFI GHABEL GHABOOL NIST CHE AKNOON CHE DAR ZAMAN SHAH MAGAR DA MOGHBEL CHESHME RESANEH HAYE SAZEMAN MELLAL."""""
BA SEPAS
بسم الله الرحمن الرحیم
پاسخحذفبرادران و خواهران عزیزم
من یک دخترم در تهران .
همیشه به خدا گله می کردم که چرا ما نه جنگ داشتیم نه انقلاب چرا نه فرصت جهاد داشتیم نه شهادت
حالا بعد از انتخابات حتی در یکی از اعتراضات مردمی هم شرکت نکرده ام اینکه خانواده نمی گذارد برایم بهانه است
دوستان من فرزندان ایران عزیز من تا جانم طعم شیرین باتوم این ظالمان را نچشد تا گوشت و استخوانم ذره ای از دردی را که شما به جان خریده اید را خود احساس نکن;د ارام نخواهم گرفت . جانم در لرزه خواهد بود و با هر رنجی که شما تحمل می کنید خطی بر خط های چهره ام و ترکی بر ترک های قلب ازرده ام افزوده خواهد شد . و با هر لحظه از عمری که برای ایران عزیز من صرف می کنید لحظه ای از عمر من کاسته خواهد شد .
عشق مرا ، تمام اندیشه و یاد مرا به عنوان پیشکشی به جای خون های خود پذیرا باشید که قسم خورده ام و از پروردگارم عهد گرفته ام تا جان در راه وطن فدا نکنم این جهان کثیف و زشت را ترک نکنم .
و ای جگرگوشگان من که در زندان های این رژیم بانگ ازادی سر می دهید ، طنین زجر هایتان در چهار دیواری قلبم گوش جانم را دارد کر می کند ، به خاطر راحتی من و ناراحتی خود حلالم کنید. و بدانید بوی گوشت سوخته ی شما و صدای استخوان شکسته ی شما جانم را روحم را می مکد . و خون ها گریه می کنم در رنج شما باشد کور و کر گردم تا دیگر هیچ احساس نکنم
روز ازادی نزدیک است و خدا با ما .....
در پناه حق
خود را در معرض باتون و شکنجه قرار ندهید راه های زیادی بسوی خدا رفتن هست بهترین راه را با مشورت پیدا کنید
پاسخحذف